سفارش تبلیغ
صبا ویژن

از حیاط والا تا مدرسه های آپارتمانی!

 

 

 

از 

حیاط والا تا مدرسه های آپارتمانی! 

در صورتی‌که شما هم مانند ما خانه تان در قربت یک دبستان پسرانه بود، حتما توجه می کردید دیر باز ندیم ها حیاط مکتب ها خیلی تبارک خیس از الان بود و برای پیدا کردن رفیق مان می بایست دست‌کم 15 متر پیاده روی می کردیم که تازه همان وقت زنگ به صدا در می آمد و گشوده بایستی به کلاس برمی گشتیم! ولی حال چی؟ هرکسی که یک خانه آپارتمانی با چندین تا اتاق بیش تر دارد، به راحتی می تواند یک مدرسه تاسیس کند و ابدا نیز حساس نمیباشد که تراس ندارد که نوباوه ها می بایست زنگ های تفریح ورجه وورجه نمایند .مدرسه های 

دولتی هم تبدیل به یکسری مکتب شده اند و کوچک تر از قبل! 

مرجع اخبار رسمی

 

از 

زدن گیسو با شماره 4 تا جامه های فرم قشنگ! 

آن برهه زمانی باید مسلما موها را کچل می کردیم یعنی اصلا به شماره هشت و چهار نیز راضی نمی شدند و بایستی دست‌کم با ماشین سلمانی شماره 2 کوتاه می کردیم . حالتی بود که وقتی موهای مان به مقدار شماره 4 بلند می شد یک حس دیوید بکهامی خاصی پیدا می کردیم . اکنون کاش فقط همین بود، یک وقت هایی که تشخیص می دادند موهایمان از حد استاندارد بلندتر شده، یک روز ناگهان، سه راهی چهارراهی چیزی روی سرمان ساخت می کردند تا خاطره بگیریم موهایمان را کوتاه کنیم اما شرایط کنونی اوضاع و احوال مختلف شده هست و دیگر آن طاقت فرسا گیری ها نمیباشد . این روزها طفل ها با جور های متفاوت موی می توانند در مدرسه ها ظواهر شوند . جامه فرم ها نیز حقیقتا زیباتر گردیده اند . آن زمان جامه فرم ها معمولا از برادران و خواهران گران قدر تر به ارث می رسید و آن قدر زشت و بدترکیب بود که پوشیدن شان عذابی بود . 

 

 

 

از 

استرس کارنامه تا نمره های کیفی! 

ما نوباوه های دیرین بعد از آن از ورود به مدرسه، نام و قوم و قبیله دیگر به کارمان نمی آمد؛ مثل زندانی های خطرناک فیلم ها یا این که با عدد و رقم شناخته می شدیم؛ «اون که همیشه ریاضی، چهار می گیره» یا این که متصف به صفاتی می شدیم که درنتیجه سعی نمره ای مان به ما وابستگی می گرفت؛ «اون خنگه»! این برچسب ها با همگی رو مخ بودن شان تحمل کردنی تر بودند از بلایی که کارنامه و عددهای تویش به سرمان می آوردند . کارنامه سندی خصوصی بود که مسلما بایستی به دست اما می دادند و اما هم مثل کودک های مدرسه با مضحک کردن و خندیدن دست از سرمان برنمی داشت؛ نوپا ها درحال حاضر دست قلیل در اولی مقطع تحصیلی شان بدون چاره نیستند با استرس نمره و کارنامه مواجه شوند و کارشان با صفت های کیفی «خیلی خوب» و «قابل قبول» سنجیده می شود . 

 

 

 

از 

ممنوعیت وسایل غیر آموزشی تا لایو از کلاس! 

پیش از این بردن هرگونه وسیله غیرآموزشی به مدارس ممنوع بود . 

چه بسا بردن نوشت افزار لاکچری به مدارس ممنوع بود و تمیز کن دورنگ و خط کش عکس سه بعدی و جامدادی آینه دار و کیف جیب دار از مصادیق بارز اسباب و اثاث لاکچری بودند! خیر مثل شرایط فعلی که بعضی مدرسه ها دانش آموزان را ناچار می نمایند به طبع فلان برند نوشت افزار و فلان کتاب یاری آموزشی را بخرند و نوباوه ها هم یواشکی سر کلاس موبایل تلفن می مارک و عکس و فیلم می گیرند و از وضعیت علم آموزی شان ویدئوی لایو منتشر می کنند! 

 

 

از 

نیمکت های 4 نفره تا صندلی های تک نفره! 

یک چیز دیگری نیز که برهه زمانی ما معضل خیلی دورازشوخی به اکانت می آمد، نیمکت های چوبی و فرسوده ای بودند که سه یا چهار نفری درون شان می نشستیم و خودِ توافق بر سر نشستن رمز میز یا میانه و ته میز، خودش دردسری بود .همینطور موقع امتحان یا این که دیکته می بایست با کیف و کتاب دربین خودمان مرزبندی می کردیم . ولی شرایط فعلی کلاس ها به هیاهو آن موقع ها نمی باشد و معمولا هر دانش آموز نیمکت منحصر به فرد خودش را دارد یا این که حداکثر دونفره می نشینند .